سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه احزان شود روزی گلستان ، غم مخور...

طناب رو قطع کن

 

چند شب پیش، داستان اون کوهنوردی رو شنیدم که با یه طناب از یه کوه، آویزون مونده بود و داشت تو سرما می‌مُرد. از خدا کمک خواست!

خدا گفت: به من اعتماد داری؟ کوهنورد گفت: معلومه که دارم! خدا گفت: پس طناب رو قطع کن. امّا کوهنورد ترسید و اون طناب رو قطع نکرد. فردا کوهنورد رو یخ‌زده در حالی که به یه طناب محکم چسبیده بود و فاصله‌اش از زمین فقط یک متر بود، پیدا کردن! به خاطر توفان، هیچی رو ندیده بود...و اون قدر به خدا اعتماد واقعی نداشت که طناب رو ببره.

حالا خدایا! فقط می‌خوام بگم که بهت اعتماد و ایمان دارم. بی هیچ طنابی اومدم تا خودت برسونیم همون سر منزلی که باید! می دونم که داری یک فرصت دیگه بهم می دی ... کمکم کن قدر بدونم ... کمکم کن بتونم خیلی ساده طناب وابستگی هام رو قطع کنم ...


بلوف عشق

حضرت سلیمان گنجشکی را دید که با همسرش اختلاف پیدا کرده بود. گنجشک ماده گوش به حرف و خواسته ی شوهرش نمی‌داد. گنجشک نر می‌گفت: چرا تسلیم خواسته ی من نمی‌شوی و شب‌بخیر و روزبخیر مرا جوابگو نیستی و حال آنکه من قدرتی دارم که اگر بخواهم با منقارم قبه ی سلیمان را می‌گیرم و در دریا می‌اندازم.

این گفت‌وگو را سلیمان‌بن داود شنید و خندید و آن دو گنجشک را صدا زد و آمدند و به گنجشک نر فرمود: تو توان این کار را داری که با منقارت دستگاه مرا گرفته در دریا بیندازی؟ گفت: نه یا رسول‌الله، ولی گاهی مرد باید در مقابل زن یک قدرتی از خود نشان دهد. اظهار عظمت و بزرگی کند، که زن گوش به حرف او بدهد و دیگر اینکه یا نبی‌الله ما عاشقیم، عاشق را به حرف‌هایی که مقابل معشوقه دارد نباید ملامت کرد. حضرت سلیمان به گنجشک ماده فرمود: چرا خودت را در اختیار او نمی‌گذاری و گوش به حرف او نمی‌دهی، او که تو را دوست دارد؟ گفت: یا نبی‌الله او دوست و عاشق من نیست ادعا می‌کند و دروغ می‌گوید. چون او دوست دیگری هم دارد. اگر مرا دوست دارد نباید به غیر از من نظر داشته باشد. این حرف گنجشک ماده اثر عمیقی در سلیمان گذارد و گریة شدیدی کرد و چهل روز از مردم کناره گرفت و از خدا می‌خواست که قلب و دلش را تنها ظرف محبت خود قرار دهد و عشق و محبت دیگری در او نباشد.

منبع: اینجا

-------------------------------

گنجشک عشق عجیبی به همسر و بچه‌های خود دارد و زیاد با همسرش نزدیکی دارد شاید 100 مرتبه در ساعت، لذا عمر او کوتاه است و بیشتر گنجشک‌ها بیش از یک سال عمر نمی‌کنند!


آشتی با خدا

زمانی به پارسایی گفتند:

گرگ ها درمیان گوسفندانت قرار دارند، ولی آسیبی نمی زنند، آن ها از چه زمانی با گوسفندانت آشتی کرده اند؟

جواب داد: از آن زمان که چوپان با خدای خویش آشتی کرده است!

«کشکول شیخ بهایی- ص396»

زمانی به پارسایی گفتند:

گرگ ها درمیان گوسفندانت قرار دارند، ولی آسیبی نمی زنند، آن ها از چه زمانی با گوسفندانت آشتی کرده اند؟

جواب داد: از آن زمان که چوپان با خدای خویش آشتی کرده است!

«کشکول شیخ بهایی- ص396»